زنان ایران: پیشگامان آزادی در رویای مریم رجوی
زنان، نخستین سرکوبشدگان تاریخاند که باید علاوه بر تحمل ستم سیاسی و ستم اقتصادی ـ اجتماعی، کفاره «گناه» زن بودن را هم بدهند. اگر زنان نیمی از کل انسانهای روی کره زمین هستند، پس ستم جنسی و فرهنگ مبتنی بر آن بهگونهیی بلافصل بر روی نیمه دیگر ـ یعنی همه مردان ـ نیز بازتاب دارد و مرد را هم دربند و آلوده نگه میدارد. یعنی که آزادی قطعی و نهایی فرد و اجتماع انسانی در گرو آزادی زن سرکوبشده است و اعمال تبعیض و ستم جنسی، همه پهنههای دیگر وجود و فعالیت انسانی را درمینوردد و در آنها تأثیر میگذارد.
با این همه، یک صدا و تنها یک صدا، در اعماق خفته تاریخ همچنان بیپاسخ باقی ماند: صدای «برده بردهها»، صدای زنان، صدای تحملکنندگان زشتترین نوع ستم.
ژرفای ستم جنسی چندان بود که کسی وجودش را باور نداشت. ستم جنسی «ستم» شمرده نمیشد، گویی طبیعت زندگی برای زنان طور دیگری نمیتوانست باشد:
«من یک زنم
زنی که از آغاز،
با پای برهنه،
عطشِ تند زمین را
در پی قطرهیی آب درنوردیده است».
زنان در حقیقت دو بار به بردگی رفتند: یکبار بهخاطر زن بودن و یکبار به همراه دیگر بردگان، دیگر سرکوبشدگان؛ به همراه تمامی انسانهایی که در تمام طول تاریخ به اسارت و بهرهکشی کشیده میشدند.
آری پای زنان را در همه زنجیرهای اسارت میتوان دید، و صدای سرکوبشدگان را در فریاد پنهانشان میتوان شنید.
زنان در ایران چگونه زندگی می کنند؟
اما وضعی از این دردناکتر هم وجود دارد. و آن تراژدی زنان در میهن اسیرم ایران است. در حاکمیت آخوندهای ضدبشرکه نهتنها زن را برده ازلی و ابدی میدانند، بلکه هویت انسانیاش را هم نفی میکنند.
و راستی مگر میشود از زنان و جنبش برابری صحبت کرد، اما از ارتجاع و بربریت زنستیز حاکم بر ایران سخن نگفت؟
اما از کجای این تراژدی تلخ و سنگین بگویم؟ از صدها زنی که هر روز در خیابانها مورد حمله قرار میگیرند یا آنها که دستگیر میشوند و شلاق میخورند؟ از زنان شریفی که بهخاطر رنگ لباس یا پیدا شدن چند تار مو مجبورشان میکنند در برگهیی به روسپیگری اعتراف کنند یا از آنها که با شقاوت تمام سنگسار میشوند؟
از اینها بگویم یا از انبوه زنان کارمند و معلم و کارگر که هزار هزار بهخاطر زن بودن از مشاغل خود اخراج شدهاند.
از حماسههای مقاومت دههاهزار زنی بگویم که بهخاطر تسلیم نشدن به استبداد سفاک آخوندی و رویآوردن به مقاومت برای آزادی، به وحشیانهترین صورت شکنجه و اعدام شدند یا از قساوت و سنگدلی دژخیمان حکومت آخوندی که مادران پیر، زنان باردار و دختران خردسالرا حتی بدون احراز هویت تیرباران کردند.
و بگذارید تأکید کنم که بدون شک، نه مردم، نه تاریخ و نه خدا، هرگز از این جنایات نخواهند گذشت و این جنایتکاران، بهخاطر این استعدادهای زنده بهگور و پرپر شده، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت:
و اذا الموؤده سئلت به ای ذنب قتلت.
آری، زن ایرانی در برابر چنین هیولایی به مقاومت برخاسته است؛ هیولایی که از اعماق قرون سر برآورده و بقایش به زنستیزی و آپارتاید جنسی وابسته است؛ هیولایی که فقط دشمن مردم ایران نیست، بلکه با بشریت سر جنگ دارد.
نقش زنان در انقلاب
بله، به نظرمن، بشریت تنها در صورتی از شر پدیده شوم ارتجاع و بنیادگرایی خلاص میشود که زنان نقش پیشتاز خود را در این کارزار جهانی به عهده گیرند و با استفاده از همه اشکال مبارزه دموکراتیک، راه را بر هرگونه مماشات و سازش با آخوندهای زنستیز و ضدبشر ببندند.
به این ترتیب، زنان نشان خواهند داد که اگرچه خود در طی قرون و اعصار، با سهمگینترین ستم تاریخ مواجه بودهاند، ولی اینک در عصر شکوهمند رهایی زن، صدای همه سرکوبشدگان تاریخ را به اوج میرسانند.
بله، امروز، صدای زنان، یعنی صدای سرکوبشدگان؛ صدای بچههایی است که از حداقل حقوق و شرایط رشد محرومند، صدای فقیران و دردمندانی است که در فقدان ابتداییترین نیازمندیهای مادی و معنوی یک زندگی انسانی مینالند ولی صدایشان به گوش هیچکس نمیرسد.
بله، اکنون نوبت زنان است که علیه تمامی اَشکال ستم بهپاخیزند.
بهپاخیزند و با پایان دادن به ستم و نابرابری جنسی، انسان (زن و مرد) را با هویت انسانی خود یگانه کنند؛ بهپاخیزند و جامعه انسانی را حیاتی نو بخشند؛ بهپاخیزند و بنیاد تمامی ستمها را براندازند: «فلک را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند».
زنان شجاع ایرانی
اما آنچه در میهن من تفاوت دارد، این است که:
مقاومت سترگ زنان ایران و رنج و خون دههاهزار زن شهید و شکنجه شده، به این کلمات، مضمون و رنگی زیبا از شهامت، جدیت و عشق به زندگی و امید به سازندگی داده است.
ـ زنانی که هرگز تحقیر آخوندها را نپذیرفتند و سرفرازانه در مقابل پاسداران نابرابری قد برافراشتند؛
ـ زنان و مادرانی که زندگی زناشویی را بهخاطر آزادی مردم و میهن خود رها کرده و برای مدتی نامعلوم با فرزندان جگرگوشهشان خداحافظی کردهاند؛
ـ زنانی که در نبرد با مرتجعان زنستیز و ضدبشر، پرفشارترین و بغرنجترین مسئولیتها را برعهده گرفتهاند.
اما باید خطاب به این آخوندها و مرتجعان بگویم، شما هر چه از تحقیر و ستم و سرکوب و شکنجه و کشتار که در چنته داشتید، علیه زن ایرانی بهکار گرفتید، اما مطمئن باشید که ضربه مهلک را از همانجایی خواهید خورد که اصلا به حسابش نمی آورید، و ماهیت ارتجاعیتان اجازه نمیدهد که آن را بهحساب آورید.
مطمئن باشید که به دست همین زنان آگاه و آزاد و رها بساط ستم شما در همهجا برچیده خواهد شد. دوران فریبکاری در لباس مذهب، دیگر گذشته است
این شما هستید که تاریخ ما را وارد دوران طلایی برابری، صلح و دموکراسی و توسعه خواهید کرد.
سلام بر همه زنان و مردان آزادهیی که در هر کجا بهای گزاف آزادی را میپردازند.
https://www.maryam-rajavi.com/iran-women-freedom-voice-earls-court-london/
وبلاگ ایران فردا با مطالب خوب شما را دیدم با آرزوی موفقیت برای شما
ReplyDelete✌️
Deleteعالی و نکات انگیزاننده و همچنین به تصویر کشیدن مصیبت زنان با تشکر
Delete